بمیرم مامانی که داغونی دیشب اصلا نتونستی بخوابی از درد نمی تونستی ازاین به اون شونه بشی اصلا نمیدونم چرا باید این بلا رو سر بچه ها بیاریم باباجان اونا که سالمن اخه چرا باید اینقدر درد بکشن الکی اینقدر دیشب ناله کرد که دیگه من هم میخواستم گریه کنم تا بحال اینطوری ندیده بودمش خیلی روزو شب سختی داشتم
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesبهمن 1390AuthorsهماLinks
تنها،در دل تاریکی شب
LinkDump
حمل ماینر از چین به ایران |